سخنرانی دکتر محمد تقی عطایی با موضوع باستانشناسی و تاریخفارس در آستانهی شکلگیری شاهنشاهی هخامنشی» در روز شنبه 30 تیرماه سال 1397 در تالار سخن در کتابخانه ملی و مرکز اسناد استان فارس برگزار گردید.این نشست با همکاری گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه شیرازبا همکاری بنیاد ایران شناسی شاپور شهبازی، انجمن علمی بخش تاریخ و سازمان کتابخانه ملی و مرکز اسناد استان فارس برگذار گردید، در این نشستفرهیختگانی از جمله: دکتر کامیار عبدی، دکتر نازیلا شهبازی، دکتر علی و دکترعلیرضا سرداری حضور بهم رسانیدند. دکتر عطایی به تحلیل بررسی یافتههای مختلف در زمینه پارسیان پیش از تشکیل سلسلهی هخامنشان پرداخت.
سخنرانی پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم با سخنرانی کوتاه دکتر کامران عبدیآغاز شد. ایشان مطالبی در ارتباط با اهمیت دورهی هخامشی و اکتشافات و مطالعاتی کهدکتر محمدتقی عطایی در این زمینه انجام داده بودند، بیان کردند.
دکتر عطایی به تحلیل بررسی یافته هایمختلف در زمینه پارسیان پیش از تشکیلسلسلهی هخامنشان پرداختند. خلاصهی سخنان ایشان به شرح زیر است:
دوره ی هخامنشی یکی از مهم ترین دوره هادر تاریخ فرهنگ ایران است. پیش از هخامنشیان عیلامی ها در جنوب ایران (خوزستان وفارس) بر یکی از بلندترین سلسله های جهان باستان به مدت دو هزار سال حکمرانی میکردند. عیلامی ها با ظرافت ی که هنوز مشخص نیست توانستند سنت های عیلامی را باسنت های ایرانی تطبیق بدهند و این فرهنگی که ما امروز در آن زندگی می کنیم حاصلتلفیق این دو فرهنگ است که بعداً آیین های دورهی اسلامی نیز به آن افزوده شدهاست. واضح است که قبل از هخامنشیان سلسلهها و حکومتهایی وجود داشتهاند که زمینهیبر روی کار آمدن هخامنشیان را فراهم کرده بودند. این نشست به بررسی یک دوره وقفه میان این دو سلسلهپرداخته است. این وقفه همان دوره ی پارسیان اولیه و پیش از هخامنشیان در حدود قرنهفتم و هشتم قبل میلاد را در بر میگیرد.
در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که این موضوع از سه دیدگاه قابل بررسی است.یکی از دیدگاه زبان شناسی که بیشتر زبانشناسان آشوری به آن پرداختند. آنها درتلاش بودند مطالبی را پیدا کنند که نشان دهد ایالت پَرسُوای آشوری همان پارسیاناولیه بودند. بیشترین زحمت و مطالب در این زمینه نیز از جانب این زبانشناسان صورتپذیرفته است اما نسبت به مطالبی که آنها به دست آورده اند یقینی وجود ندارد.دیدگاه دیگری که ممکن است به نظر برسد میتواند به این موضوع بپردازد، دیدگاه تاریخی است.متأسفانه از این دوره به علت ضعف عیلامی ها متون تاریخی مدونی وجود ندارد. قدیمیترین مطلب تاریخی در ایندوره همان نوشته ی هردوت است که به چند گروه بودن قبایل پارسی اشاره دارد. هردوتبرخی از این قبایل را کوچنشین و برخی دیگر را کشاورز دانسته است. بنابراین بررسی این موضوع به علت موجود نبودن خط و متونمدون از عهده ی تاریخ خارج است. دیدگاه سوم دیدگاه باستانشناسی است که میتواندپاسخ گوی این مسأله باشد.
گمانه زنی های بسیاری در مورد پیشینه ی پارسیان هخامنشی تا پیش از مطالعاتدکتر عطایی از سوی گریشمن، واردنبرگ و سامنِر صورت گرفته است. یکی از کهنترینفرضیات در این زمینه از سوی گریشمن مطرح شده است. گیرشمن بعد از حفاری هایی که درخوزستان در ناحیه ی بردنشانده و مسجد سلیمان انجام داد، دو سکوی سنگی در آنجایافت. او معتقد به سابقه نداشتن ساخت سکوهای سنگی در ایران بود. همچنین او متعقدبود چون پارسیان مدتی در جنوب دریاچهی ارومیه و در همسایگی اورارتوها زندگی می کردند، ساخت سکوهای سنگی را در آنهاآموخته اند. بنابراین سکوهای یافت شده از نظر او میتوانستند پیش نمونه های سکوهایسنگی پاسارگاد و تخت جمشید باشند. اما امروزه روشن شده که این سکوها متعلق بهپارسیان اولیه نبوده است.
قدیمیترین ماندگاههای هخامنشی، یعنیپاسارگاد و تخت جمشید، در حوزه ی رود کُر قرار دارند. این حوزه به عنوان زادگاهپارسیان توجه باستانشناسان را به خود جلب کرد. یکی از نخستین باستانشناسانی کهسعی کرد در حوزه ی رود کر به این مسأله پاسخ بدهد، لویی واردنبرگ بود که در سال1954 به کاوش این ناحیه پرداخت. او سفال های به دست آمده در تل جلآباد در نزدیکیتخت جمشید را متعلق به دوره ی هخامنشیان می دانست اما بعداً مشخص شد این سفالهامتعلق به دوره ی هخامنشی و پس از آن بود. پس از واردنبرگ سامنر به کاوش هایی دراین ناحیه پرداخت. او متعقد بود سفال های دوره ی شغا و تیموریان متعلق به پارسیان نخستیناست و پارسیان نخستین چوپان و چادرنشین بودند و بر اثر فشار نظامی آنها بر عیلامی هادر جنوب شرقی پارس ، آنها به سمت پایتخت خود در ملیان پناه بردند که یافته هایدکتر عطایی خلاف این نظر را ثابت می کند. تنها اشیاء توافق شده متعلق به پارسیاناولیه یک گور است که در تل ملیان در انشان باستان به دست آمده است.
با توجه به کشفیاتی که دکتر عطایی از تپه ی قصرالدشت تُل کمین در جنوبپاسارگاد به دست آورد، مشخص شد، برخلاف دیدگاهی که سابقاً وجود داشت پارسیانمردمانی کوچ نشین نبوده و یکجا نشین بوده اند. این کشفیات همچنین یافته های زبانشناسانکه در زمینه ی آشوری ها فعالیت می کردند، مبنی بر تعلق داشتن ایالت پَرسُوای آشوریبه پارسیان نخستین را تایید می کند. دو سنت سفال سازی در تپه ی قصرالدشت وجودداشت، یکی مربوط به بیرون از فارس که مردمان تازه وارد پارسی با خود آوردند ودیگری مربوط به بومیان عیلامی بود.
یکجا بودن آشغالهای پارسیها و بومیان عیلامی نیز در تپه ی قصر الدشت نشان ازاین داشت که آنها در کنار هم زندگی می کردند. به قول دکتر عطایی شاید بتوان دلایلمدارا و تساهلی که پارسیان هخامنشی در حکومت خود به کار می بردند را در اینهمزیستی جست. یکی از مظاهر این امر جذبآسان همانند دیوانسالاری عیلامیها و پوشاک و لباس آنها از دیگر فرهنگ ها در سلسلههخامنشی است. در پایان از این سخنرانی مستفاد می شود که موادفرهنگی تپه ی قصرالدشت وقفه ی فرهنگی میان سنت سفالسازی شغا و تیموریان را پر میکند. دکتر عطایی نام دوره به دست آمده را به نام خود تپه یعنی قصرالدشت» نامیده است. با اینیافته ها امید به روشن شدن بیشتر پیشینه ی هخامنشیان و پارسیان نخستین میرود.
نویسنده: مریم کریمی نژاد
کارشناسی ارشد تاریخ عمومی جهان
هفته میراث فرهنگی و روز جهانی موزه ها
ی ,پارسیان ,دکتر ,های ,عطایی ,ها ,در این ,یکی از ,دکتر عطایی ,به دست ,متعلق به ,ایالت پَرسُوای آشوری ,مرکز اسناد استان
درباره این سایت